شبرنگ

 



           
30 مهر 1392برچسب:, :: 20:22

بد اندیشی به حکیم ارد بزرگ دشنام می داد ، که فلان اندیشه شما درست نیست ، و فلان حرف شما بد است و ... حکیم به آرامی و مهر با او سخن می گفت . چون بد اندیش رفت نزدیک حکیم بزرگ شدم و گفتم چرا پاسخی شایسته ، به او ندادید ؟!
حکیم فرمود : پاسخ دادم .
به ایشان گفتم شما مهربانی کردید و این درست نبود .
حکیم با تبسم فرمود : کردار و گفتاری شایسته تر از مهر و مهربانی نیافته ام .



           
شنبه 27 مهر 1392برچسب:, :: 12:0
باغبانک

مورد داشتیم مرده دخترشو صدا میزده:
کلیپس باباااااااا...

ﻃﺮﻑ ﺍﺳﻢ ﺑﭽﺶ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﮐﻮﺭﻭﺵ
ﻗﺸﻨﮓ ﻣﻌﻠﻮﻣﻪ ﯾﻪ ﺩﻟﺶ ﻣﺪﯾﻨﻪ ﺍﺳﺖ, ﯾﻪ ﺩﻟﺶ
ﭘﺎﺳﺎﺭﮔﺎﺩ!!!

اینقده بدم میاد از اونایی که من ازشون خوشم میاد ولی اونا از من بدشون میاد.

ﻫﻤﻪ ﺍﯾﺮﺍﻧﯿﺎ ﮐﻼً ﻓﻘﻂ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﺍﻋﺪﺍﻡ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ...
ﺩﻋﻮﺍ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ...
ﺗﺼﺎﺩﻑ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﻃﺮﻑ ﺑﺎﺯﻧﺶ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ...
ﻣﺎﺷﯿﻦ ﻗﺮﺍﺿﻪ ﺳﻮﺍﺭﺷﯽ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ
ﮔﺮﻭﻧﯽ ﻣﯿﺸﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ...
ﮐﻼً ﻫﺮﭼﯽ ﺑﺎﺷﻪ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ...
ﺍﻻنم ﻻﯾﮏ ﻧﻤﯿﮑﻨﻦ ﻓﻘﻂ ﻧﯿﮕﺎ ﻣﯿﮑﻨﻦ



ادامه مطلب ...


           
شنبه 27 مهر 1392برچسب:, :: 11:41
باغبانک
           
یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:, :: 14:6
باغبانک

معروف است که عقب مانده ها چیزی نمی فهمند

چند سال پیش در جریان بازی های پاراالمپیک (المپیک معلولین)

در شهر سیاتل آمریکا

۹ نفر از شرکت کنندگان دوی ۱۰۰متر پشت خط آغاز مسابقه

قرار گرفتند.

همه این ۹ نفر افرادی بودند که ما آنها را عقب مانده ذهنی و

جسمی می خوانیم.

آنها با شنیدن صدای تپانچه حرکت کردند.

بدیهی است که آنها هرگز قادر به سریع دویدن نبودند

و حتی نمی توانستند به سرعت قدم بردارند

بلکه هر یک به نوبه خود با تلاش فراوان می کوشید تا مسیر

مسابقه را طی کرده

و برنده مدال پاراالمپیک شود



ادامه مطلب ...


           
یک شنبه 21 مهر 1392برچسب:, :: 14:5
باغبانک

سلام به بچه های باغبانی88 البته اگه کسی از اونا سر بزنه به وبلاگ

میگم حال و احوال چطوره؟

چرا کسی به وبلاگ سر نمیزنه؟ مگه چه خبره که 24ساعت روز در هفت روز هفته سرتون شلوغه و نمیتونین به وبلاگ سر بزنین

والا اگه تو ناسا هم کار بکنین و یا تو سازمان سیا یه چند ساعتی در روز رو برا خودتون میزارن

خلاصه اینکه به وبلاگ بی محلی نکنین چون دل نویسنده اش میشکنه 



           
چهار شنبه 17 مهر 1392برچسب:, :: 12:35
باغبانک

پنج، شش روزی بود مریض بودم نمیتونستم بیام وبلاگ گفتم الن که یکم بهتر شدم بیام ببینم چه خبره ولی خبرخاصی نیود وغیر ازپیام های تبلیغاتی وبعضی ها که انفاقی میان وبلاگ کس دیگه ای نبود خیلی متاسف شدم اگه به همین منوال پیش بره احتمال داره که حذفش کنم که دیگه هرروزبه امیدواهی نشینم مطلب بنویسم 



           
شنبه 13 مهر 1392برچسب:, :: 10:7
باغبانک

خیلی خوبه کسی رو داشته باشی که ...

بی منت بغلت کنه

بی منت باهاش درد و دل کنی

بی منت باهات گریه کنه

بی منت پشتت باشه

بی منت دوست داشته باشه

بی منت رفیقت باشه

خیلی خوبه که من تورو دارم



           
دو شنبه 8 مهر 1392برچسب:, :: 14:30
باغبانک

اينايي که هميشه کليد دارن اما زنگ ميزنن آسايش آدمو بهم ميزنن
همون مردم‌آزارهايي هستن که هر سري ميرن حموم...ميگن حوله !!

 

تلویزیون داره میگه :

جوونا باید مسیر زندگیشونو مشخص کنن تا موفق بشن ...

 یهو مامانم برگشته میگه :

مسیرشون مشخصه دیگه ...

اینترنت ..آشپزخونه...

اینترنت...دستشویی...

اینترنت...تخت خواب ...!!!

 

يکى از دوستام بينيشو عمل کرده، ابروهاشو تتو کرده، گونه گذاشته، مژه مصنوعى گذاشته
لنز گذاشته، تو موهاش موى مصنوعى گذاشته و...
اونوقت يه دختر ساده طفلى از جلومون رد شده، دوستم برگشته به من ميگه: دختررو ديدى چه ايکبيرى بود؟!!!
چند لحظه فقط نگاش کردم خودش فهميد منظورمو...



           
یک شنبه 7 مهر 1392برچسب:, :: 11:38
باغبانک

روزی محمد رضا پهلوی در محوطه‌ی کاخ خود مشغول قدم زدن بود که سربازی را کنار یک نیمکت در حال نگهبانی دید. از او پرسید تو برای چی این‌جا قدم می‌زنی و از چی نگهبانی میدی؟
سرباز دستپاچه جواب داد قربان! من را افسرگارد این ‌جا گذاشته و به من گفته خوب مراقب باشم! لویی، افسر گارد را صدا زد و پرسید این سرباز چرا این جاست؟ افسر گفت: قربان افسر قبلی نقشه‌ی قرار گرفتن سربازها سر پست‌ها را به من داده، من هم به همان روال کار را ادامه دادم!
مادر محمد رضا شاه پهلوی او را صدا زد و گفت من علت را می‌دانم، زمانی که تو 3 سالت بود، این نیمکت را رنگ زده بودند و پدرت رضا شاه پهلوی به افسر گارد گفت نگهبانی را این ‌جا بگذارند تا تو روی نیمکت ننشینی و لباست رنگی نشود! و از آن روز 41 سال می‌گذرد و هنوز روزانه سربازی این‌ جا قدم می‌زند!

فلسفه‌ی عمل تمام شده، ولی عملِ فاقدِ منطق، هنوز ادامه دارد! آیا شما هم این نیمکت را در روان خود، خانواده و جامعه مشاهده می‌کنید؟



           
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 14:50
باغبانک

باران بشدت می بارید و مرد در حالیکه ماشین خود را در جاده پیش میراند ، ناگهان تعادل اتومبیل بهم خورده و از نرده های کنار جاده به سمت خارج منحرف شد . از شانس خوبش ، ماشین صدمه ای ندید اما لاستیکهای آن داخل گل و لای گیر کرد و راننده هر چه سعی نمود نتوانست آن را از گل بیرون بکشه بناچار زیر باران از ماشین پیاده شد و بسمت مزرعه مجاور دوید و در زد . کشاورز پیر که داشت کنار اجاق استراحت میکرد به آرومی اومد دم در و بازش کرد راننده ماجرا رو شرح داد و ازش درخواست کمک کرد .



ادامه مطلب ...


           
سه شنبه 2 مهر 1392برچسب:, :: 14:46
باغبانک

میگم بچه ها کجائی ؟نیستید؟ سر نمیزنین؟خبریه من نمیدونم یا همینجوری وقت ندارین یا شایدم حال ندارین که بیاین؟

در هر حال امیدوارم که سالم باشین من به همینم راضی هستم

خوش باشین  

  

 



           
دو شنبه 1 مهر 1392برچسب:, :: 11:21
باغبانک

درباره وبلاگ


این وبلاگ برای همه ی برو بچ باغبانی بخصوص 88 ته و صدالبته همه دوستانی که لطف میکنن و به ما سر میزنن. از همتون ممنونم.
آخرین مطالب
نويسندگان
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان همکلاسی و آدرس baghbaniha.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.