خلوتش پنهانی بود و مرگش نامنتظره، وجودش انتظار بود و نبودنش تلخ و

ناباور ، ستاره ای بود که خاموش شد و خورشیدی بود که غروب کرد.

از کلیه ی دوستان ، همکلاسی های عزیزم که ابراز همدردی داشتند و

با

من در این غم بزرگ شریک شدند کمال تشکر و قدردانی را دارم.

خانم محمدی  

دوست عزیز خانم محمدی درگذشت برادر عزیزتان چنان سنگین و جانسوز است که

به دشواری

به باور می‌نشیند، ولی در برابر تقدیر حضرت پروردگار چاره‌ای جز تسلیم و رضا

نیست.این ماتم

جانگداز را به شماو خانواده محترمتان صمیمانه تسلیت عرض نموده و برای شما صبر

و اجر و برای آن

عزیز سفرکرده علو درجات را طلب می‌کنیم.                           

باغبانی 88

عکس / یک روز خیلی معمولی در آبادان

این همون ابوالفضل پورعربه ها منتها بعد مبتلا شدن به سرطان براش

استادی در شروع کلاس درس، لیوانی پر از آب به دست گرفت و آن را بالا برد که همه ببینند. بعد، از شاگردان پرسید:

به نظر شما وزن این لیوان چقدر است؟ شاگردان جواب دادند: ۵۰ گرم، ۱۰۰ گرم، ۱۵۰ گرم.

استاد گفت: من هم بدون وزن کردن، نمی‌دانم دقیقا وزنش چقدر است. اما سوال من این است اگر من این لیوان آب را

چند دقیقه همین‌طور نگه دارم، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ شاگردان گفتند: هیچ اتفاقی نمی‌افتد. استاد پرسید: خوب، اگر یک

پس از ۱۱ سال زوجی صاحب فرزند پسری شدند. آن دو عاشق هم بودند و


پسرشان را بسیار دوست داشتند. فرزندشان حدوداً دو ساله بود که روزی


مرد بطری باز یک دارو را در وسط آشپزخانه مشاهده کرد و چون برای


رسیدن به محل کار دیرش شده بود به همسرش گفت که درب بطری را


ببندد و آنرا در قفسه قرار دهد. مادر پر مشغله موضوع را به کل فراموش


کرد.

پسر بچه کوچک بطری را دید و رنگ آن توجهش را جلب کرد به سمتش رفت

دوست  عزیز  سعیده کرمی از مرگ ناگهانی عمه ات بسیار ناراحت شدیم وامیدواریم ما را در غم خودت شریک بدانی انشا.. آخرین غمت باشد .

 آیا می دانستید که مفهموم “فرزندخواندگی” تنها به دنیای انسان ها تعلق ندارد و حیوانات هم گاهی سرپرستی کسی غیر از بچه خودشان را قبول می کنند؟ به نمونه های زیر نگاه کنید.

۱٫ ایزابلا نام سگی است که از ۳ بچه ببر کوچک که مادرشان آنها را طرد کرده است نگهداری می کند. مسئولان باغ وحش این ۳ بچه ببر را ناسیر، آنیکا و سید نامیدند و آنها را به این سگ سپردند.

سلام به همه

مخصوصا هم ورودیای عزیز باغبانی

نمیدونم برای برگشتن به دانشکده تبریک بگم یا .... به هر حال من از برگشتن و بودن در کنار

هم کلاسیام خوشحالم و امیدوارم به شما هم این یه سال آخر ( البته برای شما ) به خوبی و

خوشی بگذره ...

شما ازینجا میرید و انشالله همه توی همه ی عرصه های زندگی موفق خواهید بود ولی من

باید یه سال دیگه بمونم تا واحدام تکمیل بشه و مطمئنم 2 ترمی که باید اضافی اینجا بمونم

بدون شما برام وحشتناک و سخته

قبلانم گفتم اردویی که رفتیم واقعا از جهت بچه ها عالی بود و فراموش نشدنی و واقعا جای

کسایی که نیومدن خالی... همه کنار هم بودیم و اگه کسیم از دست کسی ( اول خودم )

دلگیر بود ایشاا... برطرف شده باشه

حضور ارشدیا هم بخاطر کم بودن تعدادشون و همچنین کسایی که اومده بودن برای ما که خوب

بود و اگه احیانا کسی حس کرده بخاطر اون پست قبلی بهش جسارتی شده همینجا عذر

میخوام ولی بازم تاکید میکنم هر کلاس مث یه خونواده هست و ....

راستی میخواستم اینو بگم که اگه کسی عکس یا فیلمی داره که همه بچه ها داخلش

هستن و از نظر خودش مشکلی نداره دست بقیه هم باشه بیاره تا اگه برای ساختن کلیپ یا

یادگاری لازم شد ازشون استفاده بشه

اگه خیلی حرف زدم ببخشید